اخبار و اطلاعات جدید در بازار مسکن/ جدیدترین قیمت فروش و اجاره در تهران

اخبار و اطلاعات جدید در بازار مسکن/ جدیدترین قیمت فروش و اجاره در تهران

مدت زیادی است که رکود گریبان بازار مسکن را گرفته و گلوی ان را می فشارد بازریان و دست اندرکاران مسکن دیگر انگیزه ای برای فعالیت در این بخش نداشته و انبوه سازان مسکن دست از کار کشیده اند. طبق گفته اکثر مشاوران املاک، اواخر اردیبهشت ماه زمانی است که بخشی از بازار مسکن از لحاظ قیمت دچار تحولات و ثبات قیمتی می‌شود و بالاخره فرصتی فراهم می‌شود تا متقاضیان (خریداران و مستاجران) بتوانند برای انتخاب واحد مورد نظرشان از بابت خرید یا اجاره تصمیم خود را قطعی کنند.
املاک تهران
بنگاهداران مسکن براین باورند که مالکان در این فرصت زمانی تصمیم‌گیری خود را برای تعیین نرخ‌های جدید اجاره یا فروش انجام داده‌اند و به اصطلاح سبک و سنگین کرده‌اند و اکنون در مقایسه با چند هفته گذشته برای اجاره و فروش واحدشان مصمم‌تر رفتار می‌کنند.

فعالان بازار مسکن و مشاورین املاک تهران  برای بازگشت رونق به کسب و کارشان اظهار خشنودی می‌کنند و معتقدند با گذشت چند روز باقیمانده از اردیبهشت ماه بازار مسکن از رکود خارج می‌شود، اما به شرط اینکه مستاجران همچون سال قبل قراردادهای خود را تمدید نکنند یا حداقل بدون حضور در بنگاه این کار را انجام ندهند.

با این تفاسیر این روزها پیدا کردن یک واحد مسکونی در بازار فروش یا در بازار اجاره با نرخ منصفانه کاری دشوار است؛ چراکه در حال حاضر عده ای از متقاضیان مسکن معتقدند که این روزها برای جست‌وجو در بازار مسکن باید «کفش آهنی» به پا کرد فروشندگان مسکن و بخصوص بازار مسکن و املاک تهران، به این امید که با گذشت زمان واحدهای مسکونی انها افزایش قیمت خواد داشت و از همین رو املاک خود را به قیمت بازار نمی فروشند خریداران نیز امیدوارند در ماههای آتی قیمت املاک پایین تربیاید با این اوضاع هیچ اتفاقی رخ نخواهد داد و امیدی به تغییر قیمت مسکن نیست.

یکی از بهترین روش های شناخته شده برای درمان و از بین بردن چین و چروک های پوست صورت و بدن، استفاده از بوتاکس است اما بوتاکس نیز به مانند بسیاری از روش های درمانی

یکی از بهترین روش های شناخته شده برای درمان و از بین بردن چین و چروک های پوست صورت و بدن، استفاده از بوتاکس است اما بوتاکس نیز به مانند بسیاری از روش های درمانی دارای عوارض خاص خود می باشد اینکه تزریق بوتاکس توسط چه شخصی انجام می شود شاید مهمترین قسمت استفاده از بوتاکس باشد. چرا چهره‌ی بعضی از افرادی که بوتاکس می‌کنند، تغییر می‌کند؟ آیا بوتاکس ضرر دارد؟شاید بسیاری از ما اثرات نامطلوب بوتاکس در چهره‌ی افراد زیادی دیده‌ایم، افرادی که شاید حتی نتوانیم آن‌ها را بشناسیم. بعد از دیدن چهره‌ی این افراد از خودمان می‌پرسیم: آیا بوتاکس چنین نتیجه‌ای را در بر دارد؟ جواب منفی است.

به گزارش بخش زیبایی " نیک خرید " لزوما بوتاکس کردن قرار نیست بد باشد. امروز می‌خواهیم در مورد بوتاکس خوب و بد و تفاوت‌های‌ آن‌ها صحبت کنیم. بوتاکس لزوما باید بدست یک فرد متخصص و شخصی که بطور روزانه اقدام به تزریق بوتاکس می کند تزریق شود چراکه تزریق بوتاکس نیاز به تخصص و تبحر بسیار زیادی است که تنها به واسطه تجربه بالا بدست می آید.

مهمترین عوارض بوتاکس بد:

   یکی از مهمترین عوارض تزریق بوتاکس ضربه زدن به سلول های عصبی پوست می باشد تزریق کننده بوتاکس، بدون آشنایی کامل با ارگانیسیم سلول های پوستی و عصبی صورت اقدام به تزریق می نماید و باعث فلج شدن قسمتی از صورت می شود.  صورت حرکت نمی‌کند، موقع خندیدن پوست اطراف چشم‌ها چین نمی‌خورد، و به سختی می‌توان از طریق صورت احساسات (مثل اخم کردن) را نمایش داد.
    بوتاکس وسط ابرو به قدری زیاد است که به چهره‌تان حالتی عبوس می‌دهد.
    یک سوم بالایی صورت، یک سوم وسطی و یک سوم آخری صورت با دیگر قسمت‌های صورت متفاوت است.
    ابرو‌ها بیش از حد بالا می‌رود و به چهره‌تان حالت تعجب می‌دهد.
    گوشه‌های لب به سمت بالا می‌رود و نامتقارن است.

بوتاکس خوب:

    با تزریق بوتاکس خوب و توسط فرد متخصص، می توان چین و چرک ها را از بین برد و زیبایی دوچندانی پیدا کرد. حرکات صورت طبیعی و راحت صورت می‌گیرد.
    قسمت‌های مختلف صورت با یکدیگر هم‌خوانی دارد.
    ابروها در جای طبیعی خود هستند و به راحتی حرکت می‌کنند.
    چهره‌تان حالتی آرام دارد، بدون خط و چین و چروکی.
    شاید بعضی از چین و چروک‌ها باقی بمانند، ولی حداقل ۱۰ سال سن را کمتر نشان می‌دهند.

اگر قصد بوتاکس کردن را دارید، بهتر است قابل از آن این نکته‌ها را در نظر بگیرید:

    با احتیاط شروع کنید، اول از چین وسط ابرو و یا چین‌های کنار چشم شروع کنید. اگر بعد از اولین بوتاکس از نتیجه راضی بودید، می‌توانید در دفعات بعدی مقداری بوتاکس اضافه کنید.
    برای بار اول در قسمت پیشانی بوتاکس نکنید. قسمت بالای پیشانی از سخت‌ترین قسمت‌ها برای بوتاکس است.
    قسمت پایینی صورت نیز جزو سخت‌ترین قسمت‌ها برای بوتاکس است، پس اول مطمئن شوید کسی که برای شما این کار را انجام می‌دهد، از تجربه‌ی کافی برخوردار باشد.

قرار بود جمعه ساعت 4 صبح بابام بیاد... از چهارشنبه برامون کلی مهمون اومده بود... همه ی وسایل پذیرایی رو مامان اورده بود توی اتاق من... اعصابم حسابی به هم ریخته بود، هم از شلوغی و هم از ریخت و پاش...

پنجشنبه، یه وجب جا توی خونه ی ما حکم طلا رو داشت.... راحتی سه نفره ها توی اتاق من بود و من روش خوابیدم.. از ترس اینکه جام رو نگیرن پا نمی شدم برم دست به آب!!!!! ساعتای دو بود که دیدم یکی دیگه هم خودش رو پایین پای من جا کرده و خوابیده... وضعیتی داشتیم ما....

صبح ساعت 3 از خواب پا شدیم.... حالا قرار بود ساعت 4 هواپیما بشینه، این مهمونای ما انقد طولش میدادن.. هی مامان می گفت پاشین سحری بخوریم که بریم... یکی پا می شد می خورد، ده مین بعد یکی دیگه.... انقده طولش دادن که از خونه ساعت 4:30 رفتیم... بابا اینا رو ساعت 5 اومدن بیرون....

8 تا گوسفند فامیلا اورده بودن که از سر کوچه تا دم در سر بریدن....

خونه مون یه شلوغ بازاری بود که بیا و ببین... حسابی کلافه شده بودم... اعصابم خورد شده بود... این بچه ها هی میومدن از مبلا می رفتن بالا دست به وسایل می زدن... گریه م گرفته بود... همه شون یه کتک ازم خوردن....

حالا دل تو دلم نبود که این سوغاتی ها رو ببینم!!!!!!!!

خلاصه.... بعد از کلی مهمون بازی و این بیا و اون برو، امروز دیگه همه رفتن به جز عمه و دایی و مهدی و عمه ی بابا..... ساکارو اوردیم بالا....

رفتم سر چمدون کوچیکه... هی وسایل رو میاوردم بیرون:

ـ بابا، این برا منه؟!

بابا: نه واسه مامانته؟

ـ این واسه منه؟!

بابا:نه اینم برا مامانته

ـ این ادکلنه دیگه برا منه

بابا: نه اینم برا منه.. این یکی هم واسه منه... اینم برا مامانته... اینم برا باربده...

این از ادکلنا که هیچ کدومش برا من نبود... چن تا تسبیح و خرت و پرت دیگه هم بود که گفت واسه همکاراست

رفتم سراغ ساک دومیه،

یکی یکی وسایل رو آوردم بیرون....

سوغاتی های مامان:

دو قواره پارچه لباسی، سه تا روسری، یه صندل، یه قواره پارچه چادری و چادر مشکلی... دو تا لباس خوشگل.. یه کفن...

سوغاتی های باربد:

چهار تا تی شرت... دو تا لباس دیگه... یه شلبار... یه کفش...

سوغاتی های من؟!!!!!!... یه عالمه دیگه لباس و تسبیح و جانماز و پارچه و روسری و لباس بچه گونه و تی شرت و ..... همه واسه فامیل...

اون ته ته ساک، یه پلاستیک دیگه بود....

چی بود؟!!! سوغاتی من.... توش چی؟!!!!

دو تا پارچه لباسی!!!!!!!!

همین.....

دم بابام گرم که این همه من رو تحویل گرفت......

           می بینید.... همه من رو دوس دارن!!!!!!


این ترم که گفته بودم، مشروط شدم... از دوباره ترم سه رو برداشتم که هیچکی خبر نداره.... اگه بابا بفهمه که دیگه هیچی......

پنجشنبه 22 شهریور ماه سال 1386

دیشب تلفن ما، به علت عدم پرداخت بدهی (130000) قطع شد.. اما امروز صبح از نو بصل شده..... خدا کنه یکی پول تلفن ما رو داده باشه!!!!!

بابا 16 شهریور رفت مکه... هر روز باهاش حرف میزنم... اما دلم خیلی براش تنگ شده و منتظرم که زودی بیادش.... ااااوووووه، کلی هنوز مونده تا برگشتش... 6 مهر میاد....

ترم تابستونی رو قشنگ ریدم ( البته با عرض معذرت... هرچی فک کردم، هیچ کلمه و جمله ی دیگه ای رو بهتر از این پیدا نکردم!! ) امتحان حسابداری 1 رو باید توی 8 جلسه 1/5 ساعته می گذروندیم و امتحان میدادیم! اگه قبول می شدیم باید می رفتیم حسابداری 2 و اونم همونقد می گذروندیم....!!! حسابداری 1 رو که اصلاً فراموش کردم برم امتحان بدم و از نو رفتم سر کلاسا.... موقع امتحانا هم که هفته ی پیش بود، هر سه درس رو فقط یه سوال رو جواب دادم و این ترم مشروط می شم .... حالا خدا رو شکر که بابا نیست، وگرنه دوباره می خواست واسه من شرط معدل بذاره!!!!!

            27 و  28 هم ثبت نام کلاساست... خسته شدم دیگه از این کلاسای چرت.....

شنبه 3 شهریور ماه سال 1386

انقدر بابام برام عزیزه که دارم این کار رو می کنم..

شاید به نظر همه، دارم با یه عمر زندگی خودم بازی می کنم اما.... من به خاطر بابام این کار رو می کنم...

خسته شدم از بس نور بی مهری رو توی چشاش دیدم... نور نه، اصلاً نوری وجود نداره... فقط یه تیکه یخه.. یه آدم بی احساس که انگار نه انگار یه زمونی من بهترینش بودم و عزیزترینش... این که من رو می خواد تا آخر عمر کنار خودش داشته باشه و به شوخی می گه تو تا همیشه سرجهازیه منی!!!!!

اما بعد از جریان سپهر، همه ی افکارش  نسبت به من عوض شد.. انگار دیگه وجود من رو، نگه داشتن من رو در کنار خودش، یه جور خطر احساس می کرد... انگار دیگه نمی تونه من رو کنترل کنه و من باعث آبرو بریش می شم...!!!

هر چه زودتر از دست من راحت شه بهتره... نه؟!!!!

بابا، آدم بی مهری نیست... بهترینه... و هیچوقت من نمی گم  که ....

وحید اومد.... بابا پسندید... آره خب، کسی که 11 سال از آدم بزرگتر باشه، معلومه مرد می شه دیگه....!!!

همه نظرشون موافقه.... همه خوشحالن... همه ....

دیشب مامان بهم می گه، راستی باران، تو موافقی؟!!!

و منم گفتم هرچی بابا بگه....!!!

و چقد بابا این روزا باهام خوبه.... خوب شده... حتی بهتر از قبلنا...

می دونم... می دونم برا خودم کلی فکر و خیال و آرزو داشتم... می دونم کلی نقشه و برنامه داشتم... همه ی اینا رو می دونم...

می دونم که دلم می خواست درس بخونم.. کار بکنم... بنویسم... و بعد از چن سال که دیگه کاری واسه انجام دادن نبود، برم سر خونه زندگیم..... این وسط مسطام، اگه شد خودم رو یه جوری فرو کنم تو پاچه ی یک نفر!!!!! اما.....

برام دعا کنید...!


بهت نگفتم تا حالا

این که چقدر دوست دارم

اما حالا بهت می گم

بی تو دارم کم میارم

بهت نگفتم تا حالا

که بدجوری عاشقتم

بهت نگفتم تا حالا

اما حالا بهت می گم

داری کجاها می کشی

باز این دل دربه در رو

قشنگ مهربون من

اینجوری از پیشم نرو

بهت نگفتم تا حالا

این که چقدر دوست دارم

این که چقد آرزومه

پیش چشات کم نیارم

دلم می خواد باور کنی

از ته دل می خوام تورو

وقتی می گم بمون، بمون

وقتی می گم نرو، نرو

بری هزار سالم بشه

چشم انتظارت می مونم

بازم برای دل تو

ترانه هام رو می خونم

خودت می دونی که تورو

از دل و از جون می خوامت

لـیـلـی عـشـق مـن شـدی

من مثل مجنون می خوامت

 

دوشنبه 29 مرداد ماه سال 1386

چقد بابا اینا این روزا باهام خوب شدن.... شاید به خاطر اینه که دارن باور می کنن دخترشون دیگه بزرگ شده و کم کم وقته رفتنه!!!!!

یکشنبه 21 مرداد ماه سال 1386

برای امیر عزیزم که خیلی دوستش دارم...

اینجا باران می بارد

زیر نیلی کبود...!

هر وقت که تمام شد

رنگین کمانی می کشم

با رنگهایی از مداد رنگی ام....!

تا پلی شود از من به تو...!!

>مرداد 86<

شنبه 20 مرداد ماه سال 1386
برام دعا کنید....